2777
2789
عنوان

زندگی تلخ من قسمت پنج

166 بازدید | 2 پست

علی شده بود همه دارو ندارم در این ما سه خواهر بودیم که کوچکترین بودم و خواهر بزرگه ازدواج کرده بود وسطی مجرد بود و بسیار پرخاشگر و حسود که این وسط احساس کردم خواهرم بویی برده از قضیه ی روز که از مدرسه برگشتم خونه رفتم سراغ کمدم دیدم گوشیم نیست یهو دیدم مامان از پشت گفت دنبال این میگری برگشتم دیدم گوشیم دستشه ی دستشم سیخ بود تا خوردم منو زد خواهرمم کیف میکرد از این کاره مامانم گفت پدرتو در میارم باید بگی با کی در ارتباطی این شد که همه چیو گفتم مامانمم جلو چشمام با خواهرم گوشیمو شکستن و انداختن توی توالت اون روز تا صبح فقط گریه کردم صبح رفتم مدرسه دیدم همه دوستام دورم جمع شدن که چی شده قضیه رو گفتم از شانس من علی مرخصی اومده بود دوستم اومد گفت بیا با گوشی من زنگ بزن ... 

من دو سال تمام بیهوده یه مسیر طولانی رو برای درمان حضوری پسرم می‌رفتم که بی نتیجه بود.😔 الان  19 جلسه گفتاردرمانی آنلاین داشتیم و خودم تمرین میگیرم و کار میکنم. خدارو شکر امیرعلی پیشرفت زیادی داشته 😘

اگه نگران رشد فرزندتون هستین خانه رشد  عالیه. صد تا درمانگر تخصصی داره و برای هر مشکلی اقای خلیلی بهترین درمانگر رو براتون معرفی میکنن من از طریق این لینک مشاوره رایگان گرفتم، امیدوارم به درد شما هم بخوره

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   nazi09  |  5 ساعت پیش
توسط   domino18  |  4 ساعت پیش