اون روز زن نگرفت دستش خالی بود بدهکار بودیم
من شاغلم الان پول دارم اونم ی کتونی میخواد ۲۲۰۰ پولشه ی شام و قلیون بیرون به حساب من فکر کنم ۳،۴ تومن باید خرج کنم نمیدونم چیکار کنم
ولی پولمو لازم دارم دوست ندارم خرج کنم از اونورم میگم اشکال نداره ی شبه دیگه