2777
2789

دو ساله که عروسی کردم من روز قبل عروسی حنابندان گرفتم ولی مامانم برام لباس اجاره نکرد گفت من نمیکنم لباس خریدت رو بپوش (بامادرشوهرمم دعوا کرده بود)  جاریم هم درست یک سال قبل من حنا بندان گرفت ولی لباس حنا خرید نه از اون گرونا همون لباس مجلسی معمولی مامانش خریدمنم روز حنباندانم شام دادیم به مهمونا و ارایشگاه خودم رفتم ولی لباس خریدم رو پوشیدم حالا تو این دو سال که هر کی حنابندان میگیره بعد من لباس اجاره میکنه و فیلمبردار میگیره مادر شوهرمن هعی تیکه میندازن فلانی فلان کرد شما نکردید چون که لباس خریدم رو پوشیدم حنابندان دیگه مجبور بودم پاتختی که فردای عروسیه از قبل که لباس مجلسی داشتم اونو بپوشم به خاطر همین خیلی بهم تو روم گفتن خب من چیکار میکردم مگه چی کم داشتم از بقیه که یدونه لباس برام زیادی باشه ؟؟؟هیچ وقت از هیچی شانس نباوردم همیشه خواستم بهترین باشم ولی بد ترین شدم و حرف شنیدم اینم بگم چون مادر شوهرم با مامانن دعوا کرده بودن حسابی و تا الانم حرف نمیزنن میخواد بیشتر حرص بده این بیشتر منم ازار میده روز حنابندانم هم هعی دعوا مینداختن میگفتن چرا داماد رد شام دعوت نکردن دیگه داماد از خودمون بود دیگه نبایذ دعوتش میکردیم




اینم بگم تو خرید عروسیم یدونه کرم پودر برداشتم ۲۵۰ گفتن گرونه از اون ۸۰ تومناییه مزخرف خریدم که انداختمش اشغال


حالا یدونه خرید درست حسابی برام نکردن 


فقط هم دلشون میخواست دعوا بندازن ما روز جهاز برون خونمونو چیدیم و لی دونه موند تابلو که همسرم گفت دریل میخواد که ندارم بعدا میارم میزنم ولی بابام چند روز بعدش اومد زد عوض دستت درد نکنه زنگ زده بود گفته بود به چه حقی تابلو رو زدی دیوار چرا زدین دیوار 



من دو سال تمام بیهوده یه مسیر طولانی رو برای درمان حضوری پسرم می‌رفتم که بی نتیجه بود.😔 الان  19 جلسه گفتاردرمانی آنلاین داشتیم و خودم تمرین میگیرم و کار میکنم. خدارو شکر امیرعلی پیشرفت زیادی داشته 😘

اگه نگران رشد فرزندتون هستین خانه رشد  عالیه. صد تا درمانگر تخصصی داره و برای هر مشکلی اقای خلیلی بهترین درمانگر رو براتون معرفی میکنن من از طریق این لینک مشاوره رایگان گرفتم، امیدوارم به درد شما هم بخوره

الهی

نظر منه البته عزیزممم این

ولی خودتو درگیر حاشیه و گذشته و نظر آدما نکن

به درک که گیر میدن بهت

مهم نباشه برات انقد با جزئیات

خوشبخت باشی💗

عاقل تر از آنیم که دیوانه نباشیم^_^

مگه لباس حنابندان رو مامانت باید بخره.لباس حنابندان و آرایشگاه پای دوماد

بعدش مگه الان حنابندان میگیرن؟ما 94 عروسی کردیم دیگه بعد ما کسی حنابندان نگرفت

وقتے دیدین یڪے نمیخوادتون، اگه همون اول برین فقط دلتون میشڪنه ولے اگر به بودن باهاش اصرار ڪنین غرورتونم میشڪنه!

خیلی زیاد بودولی یه سوال لباس خرید چیه؟

تو عروسی برای عروس لباس خرید میکنن که یدونه لباس مجلسی و یدونه اورال مجلسی میخرن که من اون لباس رو برای حنابندانم پوشیدم 

دیگه گذشته رو رها کن واسه چی اوقات خودتوتو تلخ میکنین حالا مادرشوهرتم یه چیزی میگه به دل نگیر

در دل هر سیبی دانه ها محدودند در دل هر دانه سیبها نامحدود ،روزگاریست عجیب دانه باشیم نه سیب                                           طرف عینک نمیزد که نگن عینکیه جلوی پاشو ندید و خورد زمین از فردا بهش گفتن چلاق .... واسه ی خودتون زندگی کنین 🌱🌱🌱

ولش کن از دو سال پیش.حالا یکی به یکی گفته چرا تابلو رو زدیم.بی خیال.لباشم خب، هر دو طرف یه سری اشتباهات داشتن باز تو اون وسط مقصر نبودی.ولس کن بزار بگن.وقتی میبینن تو اصلا برات مهم نیست،دیکه نمیگن.اکر هی جواب بدی یا هی ناراحت شدی و با سکوت همراه با ناراحتی و بق کردن،واکنش بدی میفهمند که حساسی هی میگن.

بزار بگن.دو سال گذشته هی میگن.بیست سالم بگذره بگن.خب سطح اونا میاد پایین که در چنین حدی گیر کردن یا سطح تو؟

مگه لباس حنابندان رو مامانت باید بخره.لباس حنابندان و آرایشگاه پای دومادبعدش مگه الان حنابندان میگیر ...

اره بابا تو رسم ما هر کی دختر میده باید خنابندان بگیره

دوسال از عمرت رو با فکر کردن به این خاطرات به کام خودت تلخ کردی!

گاهی فک می‌کنم شاید کار درست رو ما کردیم که هیچ جشنی نداشتیم 

جشنی نباشه فقط یه حسرت هست که  جشن و مجلس نداشتم 

دوسال از عمرت رو با فکر کردن به این خاطرات به کام خودت تلخ کردی!گاهی فک می‌کنم شاید کار درست رو ما ک ...

نه این که بگم دو سال ولی هیچ وقت یادم نمیره 

اون کارا شون مارای خاندواه شوهرم و خودم اسن وسط فقط هر دو خانواده به کامم تلخ کردن

میفهمم اما یچیزی بگم ببین شرایط کی بدتر بوده و هست

ما مشهد زندگی می‌کنیم شوهرم تهران

آمدن و رفتن و گفتن ما تمام وسایلمون حاضره واسه ازدواج!مادر شوهرم گفت اصلا چهار نیاری ها پسرم همچی داره و این حرفا

خلاصه بعد عقد اومدم دیدم بله همچی داره اما نو نیستن!!!

مثلا یخچالشون رو عوض کردن قدیمی رو شوهرم برداشته مبل فرش خلاصه همچی ها همچی!!!!!!

مامانم اینا اولین بار آمدن خونم تهران گفتن اینا چیه مادر شوهرم گفت ما وسایل داشتیم دیگه!!!!!


حالا مجبور شدیم برای زندگی بیایم مشهد بخاطر کار شوهرم،مامانم گفت هیچی نیاری باخودت فقط خودتون بیاین 

بابام خدا خیرش بده یه واحد با تمام وسایل  انگار چهارم رو بعد دوسال بهم داد،

حالا اون وسایل شوهرم هم زیر زمین خونشون هست وسایل من مشهد،تقریبا نصف سال مشهدی نصف سال تهران

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

سلام خدا

ادریناا7s | 7 ثانیه پیش

شماره

ارکیده118 | 31 ثانیه پیش
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   nazi09  |  4 ساعت پیش
توسط   domino18  |  3 ساعت پیش