2777
2789

چندروز پیش به دخترعموم که خونش یه شهر دیگه هست ولی دوسه هفتس اومده شهر ما بمونه و بره بهش گفتم تا نرفته با چندتا از دوستا مشترکمون بیاد خونمون اونم گفت باشه یه روز میام دیگه منم فکر نکردم بیاد امروز رفتم خونه مادرشوهرم دیدم پیام داد گفت میخوایم بیایم منم گفتم که خونه نیستم فردا حتما منتظرم بیاید شوهرمم نیست

 سین زد جواب نداد


بچه یه چیزی تو دلم مونده نگم میترکم😍

جاریمو بعد مدت‌ها دیدم، انقدرررر لاغر شده بود که شوکه شدم! 😳

پرسیدم چی کار کرده تونسته اون لباس خوشگلشو بپوشه تازه دیدم همه چی هم می‌خوره!گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته 
عید نزدیکه و منم تصمیم گرفتم تغییر کنم. سریع از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم، تازه الان تخفیف هم دارن! 🎉

شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

نمیشد به مادرشوهرت بگی مهمون داره برام میاد باید برم . عذرخواهی میکردی و میرفتی . حالا بعد از سالها یه بار قرار بوده بیاد خونه ات 

گاهی وقتا ، باید یه نقطه بذاری باز شروع کنی ، باز بخندی ، باز بجنگی ؛؛ باز بیفتی و محکمتر پاشی ، گاهی باید یه لبخند خوشگل به همه تلخیا بزنی و بگی ممنون که یادم دادین ، " به خودم تکیه کنم ... ‌"
نه خونش دوساعت راه بود با شوهرم اومدیم و برگردیم

ای بابا ، خب حق داری پس . دیگه بهش فکر نکن .

گاهی وقتا ، باید یه نقطه بذاری باز شروع کنی ، باز بخندی ، باز بجنگی ؛؛ باز بیفتی و محکمتر پاشی ، گاهی باید یه لبخند خوشگل به همه تلخیا بزنی و بگی ممنون که یادم دادین ، " به خودم تکیه کنم ... ‌"
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   nazi09  |  4 ساعت پیش
توسط   domino18  |  3 ساعت پیش