خودم قبلا که بچه اولمو داشتم صبحا همه کارامو میرسیدم تا ظهر ولی الان خیییلی وقت کم میارم که هیچ انرژیم ندارم همش تکراری.. وقتی میبینم روزی چندبارم جمع میکنم بازم مثل بازار شامه دوتایی خونه رو میکنن انباری ،،درسای پسزرمم هست ،، میخوام ببینم کسی مثل منم هست ،،خیلی تنبل شدم ،،وبی انگیزه
الان آشپزخونه رو جارو و تی کشیدم حالا نیم ساعت باید بیفتم یه گوشه
من هرچه جمع میکنم وروجک دوباره میاره بیرون.درس های پسرم هست غدا هست..کارخونه هست
من بچه هام که میخوابن ذیگه خودمم از خستگی میوفتم اما صبحا انرژیم بیشتره
من صبح ها بعد صبحانه و پخت ناهار جارو برقی میکشم...شب بعد شام اشپزخونه رو میکشم سرویسارو یاز میشورم تی میکشم تغذیه میزارم واسه پسرام خواب از سرم میپره بخدا
من قبل بچهام خونه همیه تمیز بود ولی الان اگر پرستار بچهام نباشه خونه نابوده
اون میاد مثل فرفره همه کارو راست و ریست میکنه😅😅😅
خونه یکسره کار داره
من هنوز بچم به ریخت و پاش نرسیده
همش درگیرم
امروز دوبار ماشین زدم
یکبار لباسهای بچه
یکبارم لباسهای خودمون
ناهار و ....هست
از همه سخت‌تر توجه و وقت گذاشتم برای همسر تو این شلوغ پلوغی ها
من مریض میشم غذا و کارهای خونه سرجاش هست
همسرم مریض بشه فقط استراحت و حتی قرص هم باید بدم دستش
دوست دارم براش کاری کنم
اما از توانم خارج
مثل قبل انرژی ندارم
من شبها کل خونه را میکنم دسته گل بعد میخوابم اتفاقا خسته میشم راحت میخوابم صبحم بیدار میشم زیاد کار ندارم خیلی خوبه😄
هر وقت حسش باشه👍👍
من یه بار صبح که بچه ها مدرسه ن تمیز می کنم ؛ تا میرسن میشه بازار شام
یه بارم غروب مرتب می کنم ریخت و پاششونو
همیشه م در حال غر غر کردنم 😅
آخر شب ها
اگه جون داشته باشم
شبا انرژیم بیشتره
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
32 ثانیه پیش
35 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز