بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
با من از سم حرف نزنید! ۱۲ سالم بود بابام برام گوشی خرید. بعد چند روز یه مزاحم زنگ زد گفت میشه آشنا شیم؟🌝 هول شدم گفتم شب زنگ بزن😐تا شب از استرس حالت تهوع داشتم😂😂😂😂وقتی زنگ زد سریع گوشیو برداشتم گفتم خجالت بکش مردک. مزاحم نشو! دیگه حق نداری به من زنگ بزنی🥲🤧🤧🤧🤧
انشالله یکی بهتر از اون میاد تا به غلامی قبولش کنی😅
سعید😁عاشق طبیعت،عاشق ماهیگیری،عاشق ادبیات،عاشق خندیدن و شوخی کردن،عاشق سرعت چه با موتور چه با ماشین، عاشق فیلم دیدن،عاشق مسافرت و.................وقتی کسی شوخی میکنه جنبه داشته باشید!!!
هیچی گفتم ظاهرا اشتباهی شده معذرت میخوام جواب داد خواهش میکنم
پس دیگه ولش کن شمارشو پاک کن دو روز دیگه یادت میره
با من از سم حرف نزنید! ۱۲ سالم بود بابام برام گوشی خرید. بعد چند روز یه مزاحم زنگ زد گفت میشه آشنا شیم؟🌝 هول شدم گفتم شب زنگ بزن😐تا شب از استرس حالت تهوع داشتم😂😂😂😂وقتی زنگ زد سریع گوشیو برداشتم گفتم خجالت بکش مردک. مزاحم نشو! دیگه حق نداری به من زنگ بزنی🥲🤧🤧🤧🤧
یه خواستگار داشتم داداش دوستم بود اینقدر اصرار که خوشم میاد ازتون و اینا باهم رفتیم حرف زدیم و بعدش دیگه نه پیامی داد نه زنگی منم حرصم گرف گفتم بهتره رو راست جوابتونو بدین اونم خیلی محترمان گفت با خونوادم صحبت کردم و به درد هم نمی خوریم نگو نمیدونیته چجوری بگه خیلی خورد تو ذهنم یادمه چون من خواستگار زیاد داشتم ولی همه رو خودم رد میکردم این بار اون ردم کرد منم گفتم خوشبخت باشین و خدافظ جالبه که خواهرشو دادن به فامیلا شوهر الانم که توی عقد اون با زنش و منم با شوهرم مختلط میرقصیدیم 😂😂
از این خونواده شوهر که خیری ندیدم از اونا مطمئن شدم که نمیدیدم