والا
دیشب تو خواب سرفه میکردم
پاشد رفت برام شربت آورد آب گرم آورد
بعد نشست تو تخت منو کشید تو بغلش
منم سرمو گذاشتم رو سینه اش
موهامو بوس کرد و کلی قربون صدقه هم رفتیم
منم دستشو بوس کردم چون داشت صورتمو ناز میکرد
بعدش یهو یادم افتاد ماه پیش خیلی بد زد تو گوشم
منم که زدم زیر گریه گف ببین آدمو به چه کارایی مجبور میکنی
یه حس بدی گرفتم که دستشو بوس کردم😐
خلاصه که رفتم تو خودم یه کم