2777
2789
عنوان

مادرشوهر

117 بازدید | 15 پست

سلام خانم خوبید مادرشوهرم هروقت منو میبینه اخم داره منم کلا ادمیم زیاد صمیمی نیستم و تو صورت کسی نگاه نمیکنم نه فقط برای خونواده شوهر برای خونواده خودمم همینم بعد وقتی با من صحبت میکنه انگار با حرصه تازگیا یادم گرفته تیکه میندازه البته من شوهرم پشتمه نمیزاره چیزی بگن بهم و پیش خواهراش و مادرش کلی قربون صدقم میره بنظرتون بخاطر اینه حسودی میکنن؟ بعد من خیلی دوست دارم یبار جوابشو بدم بشینه سرجاش ولی بخاطر حفظ حرمت چیزی نمیگم ..اونسری میگفت مادرشوهر من تو روی من گفته ازت بدم میاد من الان از توهم بدم میاد نباید جلوی روت بگم که تو دلم گفتم گفتی که ..میترسم این حسودیاش به من کار دستم بده بنظرتون میتونه اسیبی به زندگیم بزنه؟ چطور باهاش رفتار کنم بهم حسودی نکنه ..حس میکنم جوابشو بدم یکاری میکنه شوهرم طلاقم بده یا مثلا با پدرشوهرم دعواش شد جلو من و پدرشوهرم بهش گفت بمیر اومده بود پشتشو کرده بود به من ..مگه من مقصرم اخه

به نام خدایی که دیدارش مرگ است 🥲🤍

من جلو شوهرم تیکه نمینداخت تنها گیرم میورد تیکه بارونم می‌کرد خدا ازش نگذره کارمون رو به جدایی می‌شوند بازم شوهرم قبول نداره که تقصیر اوناست 

مشاور رفتیم گفت خواهر شوهر و مادر شوهر حسودن و کلا جلوی خانواده هاتون باهم خوب نباشین چون حس حسادت اونا تحریک میشه یعنی مشاورم متوجه دخالت و حسادت مامانش این شد 

من دو سال تمام بیهوده یه مسیر طولانی رو برای درمان حضوری پسرم می‌رفتم که بی نتیجه بود.😔 الان  19 جلسه گفتاردرمانی آنلاین داشتیم و خودم تمرین میگیرم و کار میکنم. خدارو شکر امیرعلی پیشرفت زیادی داشته 😘

اگه نگران رشد فرزندتون هستین خانه رشد  عالیه. صد تا درمانگر تخصصی داره و برای هر مشکلی اقای خلیلی بهترین درمانگر رو براتون معرفی میکنن من از طریق این لینک مشاوره رایگان گرفتم، امیدوارم به درد شما هم بخوره

ادم حسود خیلی خطرناکه هرکاری از دستش برمیاد

خب چیکار کنم حسودیمو نکنن مثلا با غضب باهام حرف میزنه منم یک هفته اس اصلا بهش زنگ نزدم و ادم حسابش نکردم زنیکه پیری رو

به نام خدایی که دیدارش مرگ است 🥲🤍

من جلو شوهرم تیکه نمینداخت تنها گیرم میورد تیکه بارونم می‌کرد خدا ازش نگذره کارمون رو به جدایی می‌شو ...

یعنی به شوهرم بگم جلوشون قربون صدقم نره

به نام خدایی که دیدارش مرگ است 🥲🤍

من جلو شوهرم تیکه نمینداخت تنها گیرم میورد تیکه بارونم می‌کرد خدا ازش نگذره کارمون رو به جدایی می‌شو ...

بعد پدرشوهرم اینا داهات زندگی میکنن اینجور که از صحبتاشون معلومه میگه من دوتا پسر دارم میخوام باهاشون یجا زندگی کنم منم به شوهرم گفتم من نمیام با مامانت تو به ساختمون ولی دعوامون شده و امکانش هست تا سال بعد باهاشون تو یه ساختمون باشم این خیلی رو اعصابمه

به نام خدایی که دیدارش مرگ است 🥲🤍

یعنی به شوهرم بگم جلوشون قربون صدقم نره

اره  شوهر منم همنجوری بود یعنی همیشه پیش من میشست جلو اونا باهام شوخی می‌کرد مشاور گفت یک‌ دو هفته ای یه بار  اونم با شوهرت برو و این که جلو اونا وانمود نکنین خیلی با هم صمیمی هستین  

من باهاشون دعوام شد و خداروشکر فعلا که قهرم و خونشون نمیرم شوهرم تنها میره 

خب چیکار کنم حسودیمو نکنن مثلا با غضب باهام حرف میزنه منم یک هفته اس اصلا بهش زنگ نزدم و ادم حسابش ن ...

شرطیش کن هروقت خوب رفتار کرد زنگ بزن تشویقش کن..هروقت بد رفتار کرد دور شو


خودت باش

اره شوهر منم همنجوری بود یعنی همیشه پیش من میشست جلو اونا باهام شوخی می‌کرد مشاور گفت یک‌ دو هفته ا ...

یکی تو سایت میگفت شوهراتونو تنها نفرستین خونه مادراشون خیلی پرشون میکنن و بعد از مدتی بگی بیا بریم خونه بابام شوهره لج میکنه میگه مگه تو میای خونه بابای من ..از دستشون بدبختی داریم من باردارم از صبح که بیدار میشم ارزوی مرگشونو میکنم تا شب که میخوابم خدا ازشون نگذره سر دختراشون بدبختی بیاد هرچند دختراشم روزگار خوبی ندارم بجز دوتاش

به نام خدایی که دیدارش مرگ است 🥲🤍

شرطیش کن هروقت خوب رفتار کرد زنگ بزن تشویقش کن..هروقت بد رفتار کرد دور شوخودت باش

خخخ مثلا هم خوبی دارن هم بدی خوبیشون اینه خودشون میگن بین بچه هامون فرق نمیزاریم ولی چیز میخورن بلانسبت مثلا هرچی به بچه های دیگه بدن به ماهم میدن برای شوهرم وسیله کار حریدن بخاطر این من نمیتونم برای زندگیم حریم داشته باشم چون شوهرم با پول باباش به نون رسیده و هرجی بگم مقصرم ولی برادرشوهرمو بیشتر از شوهر من میخوان ..خواهراش دوتاش با من اصلا خوب نیستن و همش مادرشوهرمو بر علیه من پر میکنن

به نام خدایی که دیدارش مرگ است 🥲🤍

یکی تو سایت میگفت شوهراتونو تنها نفرستین خونه مادراشون خیلی پرشون میکنن و بعد از مدتی بگی بیا بریم خ ...

اره مال منم همینجور چیکار کنم دیگه الان من با مامانش اینا رفت و آمد ندارم نزارم بره فردا پس فردا هم نمیزاره من برم خونه مامانم و این که اونم نمیاد خونه مامانم اینا میگم که ما می خواستیم طلاق بگیریم واسه این حرمتا شکست دیگه چیزی نمونده

اره مال منم همینجور چیکار کنم دیگه الان من با مامانش اینا رفت و آمد ندارم نزارم بره فردا پس فردا هم ...

منم خیلی سعی میکنم حرمتا رو حفظ کنم ولی دلم میخواد یه قهر برم و سرشون شر کنم ادمایین که خیلی از ابروشون میترسن

به نام خدایی که دیدارش مرگ است 🥲🤍

من خودم پدرم درومد تا ی کم رفتاراشو تونستم تحمل کنم تو ک خاهرشوهرم داری دگ بدتر

انشالله خدا کمکمون کنه اره ۴ تا خر دارم ..خواهر نیستن که برن گمشن

به نام خدایی که دیدارش مرگ است 🥲🤍

منم خیلی سعی میکنم حرمتا رو حفظ کنم ولی دلم میخواد یه قهر برم و سرشون شر کنم ادمایین که خیلی از ابرو ...

دقیقا اینا معتقدندکه من چون درخواست طلاق دادم آبروشون رفته به درک پدر شوهر بیشعور وقتی میگه برو طلاق بگیر فکر اینجاشم. باید می‌کرد مال و ثروت نداشتشو کوبند تو سر  بابای من ولی خدا بزرگ منتظر روزی که محتاج من بشه می مونم اون ضرر کرد نه من جایگاهی که من و خونوادم تو اجتماع داریم رو اون نداره 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792