اونایی که تاپیکای قبلیمو خونده باشن تو جریانن که پونزده روز پیش دعوای مغصل و کتک کاری و...با شوهرم داشتم و پای خونوادمم کشبدم وسط و بابام به شوهرم گفت حق داری یبار هم بزنش تا ببینی منم میزنمت یا نه و شوهرمم جواب داد و خلاصه دست من و بچه هامو گرفتن و بردن خونشون
تو این 15 روز یبار زنگ نزد با من حرف بزنه فقط یبار پیام داد که 300 که زده بود حسابم بزا ماشین رو بزنم به کارتش و منم زدم
و اما پدر و مادرم
بابام که من فداش بشم مث کوه پشتم وایستاد گفت هرچی تو بگی
من مهریه ندارم و حق طلاق دارم
همین که پدرت پشته خودش ی زندگیه
چقددددر خرج من و بچه هام کرد تو این پونزده روز
هر روز کلی گردش
کلی خوراکی
و اینکه خوب سه نفر ناهار شام صبحونه
هی به کارتم پول میزد
در حالیکه کارتی که شوهرم دستم داده بود فقط 1200 توش بود که 600 اونم دادم مدرسه دخترم
از دیروز هم آنفولانزا گرفتم و صبح با بابام رفتم دکتر 800 پول دکتر و داروها و سرمم شد
من خودم قصد طلاق ندارم و نداشتم هم
چون پای دوتا طفل معصوم وسطه
اگه بچه نداشتم صددرصد جدا میشدم
ولی تو شهر ما همچنان طلاق چندان مرسوم نیست
انشالا مشکلت حل شه
همین که خونوادت پشتن انگار ک دنیا رو داری
حالا اگ من بودم میگفتن بیشتر بزنش
قرار بود اگه شوهرم اومد دنبالم مامانم باهاش حرف بزنه و بگه به شرطی که دیگه فحش و کتک کاری در کار نباشه اجازه میدیم برگرده
ولی امروز خیلی دلم از مامانم شکست
خیلی💔💔💔
300میلیون تو کارتت پول بود و برگردوندی بهش؟؟؟
چرا از مامانت دلت شکست مگه چکار کرد؟
مهریه نداری چ فایده
دیوونه بودی پولو برگردوندی؟
زمان حل نمی‌کند ، ته نشین میکند
(امضات)
خلاصه بگم مامانم یه خانمی مومن و شیک و اهل نماز
چادری نیستا یوقت ذهنتون به هانم جلسه ایا نره
ولی از همون بچگی ما بسیاااااار حساس روی تمیزی خونه و وسایل خونه و .....
اصلا اجازه نداد من تو این پونزده روز یبار آشپزی کنم
گفتم پس ظرفا رو من میشورم
پسر منم خیلی شلوغه و مسلما خونه ای که هیچ بچه کوچیکی نبوده توش و یه خانم 63 و یه آقای 67 ساله توش بودن خیلیییی متفاوت از خونه ای هست که توش یه بچه 4 و یه بچه 7 ساله هست
انشالله زودتر سرطان بگیره بمیره ازدستش خلاص شی
