سلام ۱ سال و نیمه ازدواج کردم تویه ساختمون با خانواده شوهر بعد جاریم شاغله خونه اش جداس ۱۲ ساله ازدواج کرده بعد این جاریم کارش نیمه وقت صبح تا ظهره ولی تا دعوتش نکنن نمیاد وقتی ام بیاد با شوهرش ساعت ۸ شب میاد ولی من زودتر میرم کمک میدم و اینا ولی من اصلا به چشمشون نمیام یعنی همش ازم توقع دارن انجام ندم میگن چه ادم بدیه جاریم هیچ کاری براشون نمیکنه ولی پدرشوهرم تو راه پله با صدای بلند میگفت جاریم رو به اسم میگفت که خیلی با معرفته خیلی خوبه و فلان میخواد من بشنوم... مادرشوهرم هم زیرابی میره غیر مستقیم کاراشو میکنه همسرم هم میخاد صمیمی باشم از طرفی میبینم اگه رو بدم همش توقع میکنن یبار انجام ندم میگن عروس خوبی نیست چیکار کنم
تو نرو
بدون دعوت نرو تا عزیز شی.
از اون ساختمون برید
زندگی تو یه ساختمون❌جهنم✅
اگه تو یه ساختمونی، دلیلش همینه، اون دوره عزیزه
دوری و دوستی......
ب درک ک عروس خوبی نباشی چی بهت اضافه میدن ک خوب باشی
اسی خودتو جمع و جور کن ۲ سال دیگه سر این فکرا ناراحتی اعصابم گرفتی
خانواده شوهر من برعکسن هر عروسی ک براشون کار بکنه و لطف بکنه بهشون همیشه از اون تعریف میکنن خب طبیعت انسان همینه اما این خانواده شوهر تو خیلی احمقن دیگه نرو خونشون جای اینکه از تو متشکر باشن تورو بزارن رو سرشون مثه خدمتکار باهات رفتار میکنن
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز