ما از تیر عقد کردیم و تصمیم گرفتم جای عروسی گرفتن خونه بخریم. یه خونه هم اجاره کردیم برای زندگی کردن چون اون خونه جاش خوب نبود. با مامانم اینا یه سری از جهازمو خریدم اومدم اینجا که تو یه شهر دیگهست وسایلمو گذاشتیم و مامانم اینا بعد دو روز موندن رفتن. من و شوهرمم از بعدش اومدیم خونه خودمون خوابیدیم با اینکه خونه تکمیل نبود. مامانم که فهمید شب دوتایی اومدیم اینجا خوابیدیم یه دعوایی با من راه انداخت و هرچی از دهنش دراومد بهم گفت. الان ۳ روزه قهریم و من قراره اخر هفته برگردم خونمون ولی نمیدونم از ترس مامان بابام چیکار کنم. این چندروزم که اینجام از صبح تا شب دارم گریه میکنم. پیش بابام و داداشمم ابرومو برد. الان بگین چیکار کنم جمع شه.
بله عزیزم شوهرت ولی شما هنوز عقد هستی پس باید به حرف پدر و مادرت گوش بدی
مثل مادرش کوفتش نکنید ی شب خابیدن و گناه داره بلاخره اینم نازه عقد کرده دوسداره خب گناه داره مادر بنطرم باید ابرو داری میکرد بعد بدون حرفی میگف بقیش باش برا بعد ماه عسل
من دو سال تمام بیهوده یه مسیر طولانی رو برای درمان حضوری پسرم میرفتم که بی نتیجه بود.😔 الان 19 جلسه گفتاردرمانی آنلاین داشتیم و خودم تمرین میگیرم و کار میکنم. خدارو شکر امیرعلی پیشرفت زیادی داشته 😘
اگه نگران رشد فرزندتون هستین خانه رشد عالیه. صد تا درمانگر تخصصی داره و برای هر مشکلی اقای خلیلی بهترین درمانگر رو براتون معرفی میکنن من از طریق این لینک مشاوره رایگان گرفتم، امیدوارم به درد شما هم بخوره
واقعا کار مادرت اشتباههدخترو دامادشو رسوا کردواقعا که
چرا از دید مادرش نگاه نمیکنید دخترشو از زیر قرآن رد کردن فرستادن سر زندگی بی سرو صدا واسه خودتون اینو میپذیرید خودتون از یکی از مراسماتون نمیگذرید حداقل جشن نمیگیرند چهار تا بزرگتر بیاد بشینه لباس عروس بپوشه اینجور کی عروس برده آخه
ماهم رسم نداریم تا عروسی خونه طرف بخابیم ولی بنظرم مامانت باید ابرو داری میکرد کارش زشت بود کاری ک ش ...
ببین همه چی گفتا بهم. تازه رفته به داداشم و بابامم گفته. ما عروسی قرار نیست بگیریم اخه. قرار شد خونه بخریم که خریدیم. الان نمیدونم چجوری برگردم خونمون و بقیه خریدامو انجام بدم یا اصلا خونه پیش مامانم اینا بمونم.
اولا گریه نکن چون تاثیری نداره دوما خیلی مودبانه با مادرت صحبت کن بگو کسی که اطلاع نداره شب کجا خواب ...
من به مامانم همینارو گفتم اما اون هی میگفت انقدر عجله داشتی فلان بودی بعدم دیگه به ما ربطی نداره هر اتفاقی برات بیفته و شروع کرد گذشته رو کوبیدن تو سرم و اصلا یه افتضاحی ریخت رو من.
ببین همه چی گفتا بهم. تازه رفته به داداشم و بابامم گفته. ما عروسی قرار نیست بگیریم اخه. قرار شد خونه ...
با برادرت صحبت کن یا خواهرت با مادرتون صحبت کنه و متوجهش کنه اشتباه کرده و شما بچگی شما کارتون اشتباه نبوده ها ولی خب رسمتون چیز دیگه ای میگه فقط کافیه مادرت ساکت شه دیگه هیشکی ب روت نمیاره مادرتم باید بزرگتری از خودتون ساکتش کنه
بله عزیزم شوهرت ولی شما هنوز عقد هستی پس باید به حرف پدر و مادرت گوش بدی
خب ما خونه اجاره کردیم واسه چی؟ بعد مگه چی فرق کرده؟ ما قبلا هم رابطه داشتیم. مامانم میتونست جلوی بابام و داداشم نگه حداقل. مهمونی هم میگرفتیم تموم میشد.