ولی دقیقا هیچ کس درد تورو درک نمیکنه من مادرم فوت کرده بود تنها کسی که داشتم با یه بابا خلاف کار و زندانی و یه داداش معتاد مونده بودم دوستم میومد بهم میگفت فلان پسره تو ختم که بهت تسلیت گفت با لباس فلان کی بود من با اون حال چمیدونم اون کدوم خری بوده یا مامانشم همین بود تو مسجد کی بود داشت پذیرایی میکرد که قدش بلند بود
بابا ادم مادر از دست داده شما چه دل خوشی دارید یعنی ازشون واقعا بدم اومد
مامانم سرطان داشت
والا خوش به حالش که رفت راحت شد داداشم که هر روز میومد یه داستان داشت برامون هر روز یه دردسر بابامم که نه خرج میداد نه چیزی مریض بود انقد سرش داد میزد هلش میداد مامانم میوفتاد زمین انقد اذیتش کردددد که حد نداشت .مامانم چقد به پاش سوخت الان من واقعا خیلی ناراحتم که رفته ولی از همه اینا یعنی راحت شد واقعا دیگه
چیشد ته ذلت
الهی بگردم. خدا بیامرزه عزیزم. منم از اهالی خونه خسته شدم خیلی اذیتم کردن میخوام برم شهر دیگه ولی نمیدونم چجوری. لیسانس صنایع غذایی دارم ولی کار براش سخت پیدا میشه. شما هم به نظرم یه جوری برو خوابگاه جایی از دستشون راحت شو. من موندم چجوری میشه از دست این شهر و خونه نجات پیدا کنم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
16 ثانیه پیش
18 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز