چندتا عکس اول رو دیدم
اول اینکه کارت قشنگ نیست چون اگه قضیه دوست داشتن باشه تو هم باید اونو دوست داشته باشی خواستگارم اومد رد کنی. من اگ پسر بودم کسی می گفت خواستگار اومده میگفتم ب سلامت
بعدم حالا طرف ات هرکی بود این‌مدل صحبت گردن قشنگ نیست. خاک تو سرت نکنن و بمیر و این‌حرفا رو درسته ب شوخی میگی ولی همینا احترام دو طرف رو از بین‌می بره موقع دعوا حرفای رکیک میان وسط. بهتره حد و حریم همیشه حفظ بشه
عزیزم از کجا میدونی خنده های اونم واقعی بودهه؟
بعدشم خودت نمیخای اونو چ اصراری داری بخوادت که برات گریه کنه؟😂
سر همین موضوع کات کردم و
ازدواج کردم!
وایی با این چه جوری دوست بودی ولش کن دیگه جوابش هم نده بلاکش کن کلا
چرا با خنده جواب میدی طلبکار شو ازش بگو مگه من مسخره و بازیچه تو هستم که وارد رابطه با من شدی طلبکار شو ازش شدید و بعد هم بلاکش کن
مردم مسخره و بازیچه تو نیستن
برای لجبازی و عکس با کس دیگه راهشون بدی خونه
اخلاقیشم اینه با اون کات کنی تموم کنی
با کس دیگه اشنا بشی
بچه بازیه مگه
خودت بری برا برادرت یا پسرت خواستگاری بفهمی دختره میخواسته لج یکی دیگه رو دربیاره به شما گفته بیاید چه حالی میشی
من خودمو جای اقا گذاشتم. وقتی یکی با من با ایموجی خنده صحبت میکنه میگه خواستگار دارم میخوان شوهرم بدن تصور میکنم شوخی کرده...
از تاپیکهای قبلت مشخصه که ایشون هیچ علاقه ای نداره و فقط شما وابسته شدی به نظرم کات کن چه خواستگار داری چه نداری کلا بزارش کنار به درد نمیخوره
کار شما از اون عجیب تره که آخر هر جمله ایموجی خنده میذاری که اونم بتونه بزنه به شوخی و خنده
جمله اول رو که میگفتی وقتی دیدی عکس العملش اونه ، میگفتی برو به درک لیاقت نداشتی حتی برات تعریف کنم ، باید بی خبر ولت میکردم میرفتم
رفتار دوست ایشونو نخوندم راستش.اما دوست من رفتارش با من فوق العاده بود.کلا از لحاظ شخصیتی انسان کاملی بود.ولی مغرور بود.مثلا وقتی بهش گفتم خواستگار دارم غرورش اجازه نداد ازم پرس و جو کنه،حتی ناراحتی ش رو بروز نداد فکر میکرد لابد دروغ میگم.یا فکر کرد غرورش پایمال میشه نمیدونم .من توقع داشتم عصبانی بشه بهم بگه اصلا بیخود کردی خواستگار راه دادی و فلان.اما گفت اگه فکر میکنی خوشبخت میشی برو، پیش خودش بروز ندادم اما توی راه تا خونه گریه کردم.بعدم با خودم گفتم به خودت بیا،فرصت ازدواجو از دست نده ،نمون برای این آدم.حتی اگر رفتارشو پای غرورش هم بذاریم باز هم این آدم اونی نیست که من میخوام.خلاصه به همسرم جواب مثبت دادم سال ۹۴بود.اون دوستم تا دید قضیه جدیه تازه فهمید چه غلطی کرده.ولی دیگه فایده ای نداشت.
چطور میتونید دل به آدمی ببندید که بیشتر روحه تا انسان؟
تاپیکای قبلیت خوندم
باهاش جدی صحبت کن اگه نمیاد خاستگاری ب خاستگارات فک کن و زودتر شوهر کن
