تو تاپیک قبلیمم گفتم خیلی اذیت میشم شوهرم مخیط کارش خیلی خانم زیاده و اونام اصلا رعایت نمیکنن عشوه زیاد میان و.... گاها به فکرم بر خلاف میلیم منم با یه.... اقا دوست بشم بلکه فراموش کنم شوهرمو و برام مهم نباشه....
ببخشین این حرفو زدم.....
ولی نمیدونم فقط چرا همین راه حل به نظرم میاد برخلاف میل باطنی ام...
و حتی تلاش کردم اینکارو بکنم به هیچکس علاقمند نمیشم....
دیوانه ای چه ربطی بهم دارن اصلا به این چیزا ادم نباید فکر کنه
توهم عشوه اتو صدبرابر برای شوهرت کن و همه انرژیتو بزار که حس نکنه از تو بهتری هست که بره سمت سراب سیراب شه این چه حرفیه خواهرم
خون با خون نمیشورن ، طلاق بگیر فقط ، اگه جای شما و شوهرتون برعکس بود آیا همسرتون میتونستن چنین وضعی تحمل کنن؟
کار شوهرت چیه
چرا اجازه ندن این دیگه خیلی شخصی سازیه اینکه همه اجازه نمیدن من همه اطرافیانم توی شرکتای بزرگ پر از زن و مرد کار میکنن
چرا اینقدر تفکیک جنسیتی میکنید ؟ خانوم میخواستن منظورشونو برسونن میگن پر دختر قطعا به همون اندازه یا بیشتر اقاهم هست محل کارشون
من ادم عشوه زیاد نیستم اخه سن اونام از من خیلی کمتره و کلا من به اندازه ش به خودم میرسم و شیک هستم از همه لحاظ ولی میدونم اونا خیلی برای اینکه کاراشونو انجام بدن لاس میزنن با شوهر من یا سایر افرادی که اونحا کار میکنن
الان یه پیامک تو گوشی شوهرم دیذم نوشته استاد تو رو خدا این نمره رو بهم بدین شما هر چی بخوای من دریغ ندارم
محیط دانشگاهها الان خیلی خراب شده دخترا اکثرا بی پرده شدن و بی حیا و همین طور خانمهای شوهردار برای یک نمره بعضیاشون حاضرن هر کاری بکنن
