از داداشم متنفر شدم دیشب خونه مادرم بودیم داداشم و زنشم بودم'داداشم ۵سال از من بزرگتره ولی زنش از من کوچیکتره'حالا دیشب داشتیم شام می‌خوردیم برگشته میگه شوهرت چقدر اشتهاش زیاده بعدش گفت خودتم خیلی شکم داری از بچگی اینطور بودی زنش زل زده بود بمن'من از زن داداشم بی احترامی ندیدم تابحال ولی با این حرف داداشم ازش متنفر شدم و دیگه جوابش نمیدم
میگفتی به تو چه ریقو
همون موقع باید جوابشو میدادی
عجب خریه
خیلی ام خرفش بد نبوده شوخی کردی ،نهایت میگفتی به تو ربط نداره هروقت از مال تو خوردیم نظر بده
فدا سرت من بدترش شنیدم دیدم کلا انگار خانواده‌ای ایرانی یسری هاشون فرهنگ شو شبی کسی که بین گاوها بزرگ شدن
بعضی ها بلد نیستن کی و کجا وچحوری شوخی کنن بیخیالش
میگفتی نمیدونستم سهم تورو میخوره یا از جیب تو میخوره
میگفتی مگ تو پول دادی ما خوردبم؟
از داداش خودت حرف شنیدی بعد از دختر مردم متنفر شدی ....والا بعضی عروسا خیلی بدبختن عنوانتو دیدم اومدم ببینم زن داداشت من نیستم اخه خواهر شوهرا منم این مدلین داداششون حرفارو میزنه قهرش با منه
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
24 ثانیه پیش
25 ثانیه پیش
26 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز