امروز رفته بودم لوسترفروشی{برای خواهرم میخوایم جهاز بخریم؛من واسه فان میرم از نزدیک میبینم...اگر چیز خوبی دیدم؛به خانواده اطلاع میدم}
خلاصه نزدیک بیست دقیقه تو مغازه بودم و کلی با فروشنده صحبت کردم؛آخرش که داشتم میرفتم؛صاحب مغازه{شاید هم شاگرد بود؛اما سنش خیلی زیاد بود} منو برد یک گوشه؛گفت:
شما هرچی دوست داری انتخاب کن؛من هواتون رو دارم...نگران هزینه نباشید
در آخر چشمک هم زد
+نمیدونم منظورش چی بوده اما اصلا برخوردش جالب نبود؛خصوصا چشمک آخرش