زندگیم اصلا رو روال نیست
برادرم و همسرش مدام تو زندگیمون گند میزنن برادر زنم اینور اونور میشینه درمورد ما و خونه زندگیمون و اوضاع مالیمون حرف میزنه چند وقت پیش هم بیخودی گفته بود که مادرم پشت سر خودش و مادرش حرف زده درحالیکه خدا شاهده اینطور نبوده و سر این دعوایی به پا کرد که نگو مادرم مریضه خیلی دلش شکست چون اون به جای احترام دیدن ازشون از برادرم کتک خورد
امروزم برادرم بخاطر مساله ای منو کتکم زد چون حرف حق زدم خیلی دلم شکست نه برا کتک خوردن چون حرفی که زدم حق بود و چیز ناحقی نگفتم پدرم به جای اینکه از من حمایت کنه منو فحش میداد و دعوام میکرد چون پسرش براش عزیزه و من نه حتی نگفت کتکش نزن
همیشه حسرت تو دلم موند که کاش پدر منم مثل بقیه پدرا طرفدار و حامی دخترش بود
کاش زندگی و اوضاع ما بهتر بود کاش از اول رو نمیدادیم به عروسمون انقدر بهش احتراج گذاشتیم ولی دستمون نمک نداشت
کاش همیشه مادر شوهر و خواهر شوهرو آدم بده نمیدیدن تو جامعه