2777
2789

بچه ها من نامزدم محرمیم با پسر عموم و قرار بر عقد بوده 

از اول ایشون بهم پیشنهاد داد گفت خیلی وقته منو دوست داره و خلاصه قبول کردم نامزد کنیم 

هرچی شرایط پیش رفت مشکلات بیشتر شد معمولا مشکلاتمون کوچیک بود ولی خب خیلییی روهم شد و احساس میکنم اینا پکید

داستان از این قراره که ما یه اکیپ داریم تو اکیپ فقط منو شوهرم پارتنریم بقیه یا سینگلن یا طرفشون دوست ما نیست 

چند وقت پیش من به شوهرم گفتم حس می‌کنم علی از مهسا خوشش میاد خیلی رفتارای مشخصی داشت 

خلاصه با شوهرم سر شام شرط بستیم 

شوهرم زنگ زد به علی که بهش الکی بگه یکی از مهسا خوشش میاد اگه با توعه بهش بگم با کسیه

من دو سال تمام بیهوده یه مسیر طولانی رو برای درمان حضوری پسرم می‌رفتم که بی نتیجه بود.😔 الان  19 جلسه گفتاردرمانی آنلاین داشتیم و خودم تمرین میگیرم و کار میکنم. خدارو شکر امیرعلی پیشرفت زیادی داشته 😘

اگه نگران رشد فرزندتون هستین خانه رشد  عالیه. صد تا درمانگر تخصصی داره و برای هر مشکلی اقای خلیلی بهترین درمانگر رو براتون معرفی میکنن من از طریق این لینک مشاوره رایگان گرفتم، امیدوارم به درد شما هم بخوره

خلاصه زنم زد علی گفت نه با من نیست ولی خیلی غیرتی شد 

خلاصه من شرط باختم رفتیم رستوران اونجا گفتم اگه باهم نبودن یا دوسش نداشت غیرتی نمیشد میگفت بگو کیه برم باهاش دعوا کنم 

شوهرمم برگشت گفت منم غیرتی میشم رو مهسا و خاطره!!!حالا خاطره کیه!اصلا تو اکیپ ما نیست صرفا یکی از بچه های دانشگاه که حتی همکلاسی نیست و باهاش سلام علیکم نداریم

لایک لدفا

گیجید هنوز فصل تردید گذشت ان قصه که گفتید و شنیدید گذشت، داعش به چراغ سبزتان هار شده از این همه خون چگونه خواهید گذشت!!؟؟ اگه یه بار میگم جاریم وسواسه تایپک دیگه میگم شلختس، یه تایپک میگم پولداره، یه تایپک میگم اهل رفت آمد نیست، یه تایپک میگم هررهفته گردش تفریح، یه تایپک میگم حسود، نگید دروغگو بدانید و آگاه باشید بنده شش تا جاری دارم با خودم هفتا میشم 😂😂😂😂به ارزوهایم قول رسیدن دادم😌

منم گفتم خاطره این وسط چی کارس !!گفت همینجوری گفتم !چون تو کلاس خارج دانشگاه باهامون!!!گفتم اونجا ۱۰۰ تا دختره چرا خاطره!!خلاصه دعوامون شد منم آروم زدم تو گوشش

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز