روزی که می رفتیم محضر برای طلاق... مصطفی ازم پرسید آیا خواسته ای ازش دارم؟ بهش گفتم لباس تنش رو بهم بده.( زیر پیرهنی) اولش مقاومت کرد . اما بعدش لباسشو درآورد و من به مدت ۵ سال نگهش داشتم و هنوزم دارمش. گذاشتمش تو یه نایلکس و گره زدم که بوش بمونه... تا مدتها بوش می کردم. الان دیگه بوش رفته و بوی لباسهای خودم رو گرفته.
دلم میخواد داپ بزنم مصطفی خیلی نامردی. کاش میفهمیدم چرا دیگه منو پس زد و دیگه نخواست.
ما همسایه ایم و ازش خبر دارم میدونم که هنوز مجرده....