منم ۱ سال ونیم دارم تو جهنم پدرشوهرم زندگی میکنم فقط منتظرم شوهرم بگو پاشو بریم بخدا وسایل خونمو با فرغون میبرم منتظر باربری نمیشم
بعد الان مستقل شدی دلت گرفته
دلت میخاد از در بیای بیرون خانواده شوهر ببینی
تو همه چیزت دخالت کنن
ول کنا تا بیشتر دعوات نکردم از خونت لذت ببر