منم تو شهر غریب تکو تنها بچه هامو بزرگ کردم هیچکس نبود کمکم باشه دوتا دختراموتو سن کم آوردم ۱۹ و۲۲ خیلی خسته میشدم ولی خداروشکر از اون مرحله نجات کردم
پسرمم تو سن ۲۹ دیگه واقعا پخته تر شدم والان سرو صدا کنن اذیت میشم ولی دعوا یا کتک کاری ندارم
چون واقعا خودم بچه دوست داشتم و خدا بهم داد