چ خاکی ب سرم بریزم
مجبور شدم بیاااام واسه خوش گذرانی نیومدم
ب همون خدا بالاسری مجبور شدم تنها بیام شوهرمم مرخصی نداشت . ۱۰ ساعت راه
هفته دیگه برمیگردم
شوهر الدنگم هرشب میشینه با دوستاش مشروب میخوره
ژنای بی غیرتشونم هیچی نمیگن ب شوهراشون
چیکار کنم من؟؟ وقتی اونجام جرعت نمیکنه بخوره تا میام شهرمون مثل عقده ایا شروع میکنه تا چشممو دور میبینع میخوره جمع میشن رفیقا باهم