قصه زندگیم خیلی مفصل ه . جاریم ۲۰ ساله عروسشونه و از ۱۴ سالگی
دختردایی شوهرمه
من ۳ تا جاری دیگم دارم . این دختردایی ه چون خیلی دوس داشت بین اون ۳ تای دیگ برتر باشه ی حس صمیمیتی درست کرده بود این وسط
خلاصش اینه جوری ک ب من برخورد مثلا تو هفته اول عروسیم شوهرم منو گذاشت خونه مادرم قهرکرده بودیم .دیدمشوهرم و مادرش و همین جاریم و خونوادش رفتن بیرون شهر طبیعت .. بعد جاریم عکس تک شوهرمو استوری کرده و دوتا عکس خانوادگی دیگ .
نمیدونم میدونست من قهرم یا ن . طبق روال حرص دادن ۳ تا جاری دیگ گذاشته .
آقا من حرصم گرفت و ب شوهرم گفتم دیگ حق نداری با زنداداشم ارتباط بگیری شماره و وات و تل و اینچیزا البته این قطع ارتباط مجازی بعد یکی دوبار دعوای شدید ما بود طوری ک من تو ی بحثی بدجوری آسیب دیدم و راهی بیمارستان شدم بخاطر کتک اون بحثم بخاطر اینکه جاریم دم گوش شوهرم زمزمه کرده بود زنت برا مادرت غدا فلان درست نمیکنه خونه رو جارونمیکنه ازین حرفا .. بعد لینا گفتم آره باید شمارشو پاک کنه
شوهرم ی مدت آیدی اینستاشو ب من نمیداد میگفت فالورام مرد هستن بعدها فهمیدم فقط ۲ تا فالور داره ک یکیش جاریم ه . حتی قبلا لینک همسترم براش فرستاده .