از ظاهرش که بدم میاد
لکنت زبون داره
اول اخلاقش خوب بود الان به شدت عصبی میشه سر کوچکترین چیزی بهم طعنه میزنه یه بار غذا درست نکنم داد میزنه
از اول زندگی هرچی پول داشتیم گذاشت تو بورس یکی همه پولامونو بالا کشید الان تو بدترین خونه یه خونه نم زده قدیمی و بدترین شهر دارم زندگی میکنم
امروز گفتم بهش منو ببر متخصص مغز و اعصاب حداقل قرص بنویسه برام بتونم به زندگی ادامه بدم پیام داده میگه شهرمون دکتر نداره
بعضی وقتا واقعا فکر خودکشی میزنه به سرم
منم ازین جانب مامانمو نمیبخشم چون یکی از دلیلای جدا نشدن من سرکوفتای مامانم بود
الانم باز من یا خواهرام مشکلی داریم هنوزم بعد 15 سال ک خواهرم ازدواج کرده باز سرکوفت میزنه
دورت بگردم ناراحت شدم واقعا برات
بخدا هر کدوممون باید ی طوری از دست این مردا بکشیم
تورو خدا ی کم ب خودت امید بده خودکشی اصلا راهش نیست ببین اخرش اینه از پسرت دل بکن جدا بشی منم میدونم بچه خیلی سخته ک دل بکنی ازش ولی خب از خودکشی ک بهتره
شوهر من تو اون ۶ سال ک بچه نیوردم دو سه باری مچشو گرفتم ولی من احمق
الان ک چیزی اصلا ازش ندیدم فکرم نمیکنه دیگه کاری بکنه ولی خب خیلی دلسردم ازش
از بددلیاش ک خواهرام هرجا بخوان برن بمونن اختیار ذارن ولی من اقاباید اجازه بده
مشروب خوردناش ک بیشتر اوقات زیاده روی میکنه چرت و پرت میگه و چن دفعه ام ابروریزی کرده
ادم اصلا اجتماعی نیست ب زور اهل رفت و امده
مشکل مالی نداریم خداروشکر زیاد ولی خب همه چی ک پول نیست
مرسی عزیزم
فکرشو کن خواهرم امسال قهر کرده بود 15 سال عروسی کرده من 10 ساله عروسی کردم
خواهرم شوهرش خیانت کرده بود
بعد مامانم خواهرم میگفت میخوام جدا بشم مامانم میکوبوند تو سرش ک خودت خواستی کاری ک خودت کردی
اجیمم هزار بار گفته مامان من گوه خوردم غلط کردم ولمون میکنی
ولی انگار ن انگار منم بش گفتم مادر من مگه این حرفا اللن فایده ای داره
عزیزم چی بگم توهم غمت بزرگه
طرز فکر مامانت مثل قدیمیاس فکر کنم بخاطر آبرو شون تو فامیل اینجوری میکنه خانواده های ماهم اینجورین ولی مامانم خدا روشکر اینطور نیست
چرا قبل از ازدواج همسراتونو نشناختین کاش فقط بیشتری میزاشتین برای شناخت هم
تو که میگی فشاری هم روم نبوده
ایشالله از این به بعد خدا کمکت کنه به آرزوهات برسی
