2777
2789
عنوان

خونه ی دویست متری مون رو گذاشتیم فروش نشستم گریه میکنم به خاطر جن💔

| مشاهده متن کامل بحث + 2750 بازدید | 96 پست
الان من شوهرم بچه ننس مادرش خیلی دعا میگیره میدونم بنظرت من برم دعا کنم جناش میره

ببین من گفتم منظورم اینه روی هر دعا یه جن هست ک اون دعا کار می‌کنه من تواین کار بودم تنها کاری ک می‌کنی نجس کن خونتو خودت رو شوهرت رو تا دعا کار نکن دم در خونت رو سرکه دعا باطل می‌کنه 

بچه یه چیزی تو دلم مونده نگم میترکم😍

جاریمو بعد مدت‌ها دیدم، انقدرررر لاغر شده بود که شوکه شدم! 😳

پرسیدم چی کار کرده تونسته اون لباس خوشگلشو بپوشه تازه دیدم همه چی هم می‌خوره!گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته 
عید نزدیکه و منم تصمیم گرفتم تغییر کنم. سریع از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم، تازه الان تخفیف هم دارن! 🎉

شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

ما خونمون جن داشت مادرم وبرادرم ویکی از خواهرامو دیوانه کردن مادرم حتی نمیتونست حرف بزنه با اینکه لال نبود ولی نمیتونست صحبت کنه مدام کتکش میزدن وما مجبوربودیم توهمون خونه بمونیم چون پدرم دل ازش نمیکند اگه میبینید من سالمم چون مدام نماز وقرآن مداوم میخوندم حتی قضا هم نمیشد یک نمازم 

نظرشمام محترمه

ما خونمون جن داشت مادرم وبرادرم ویکی از خواهرامو دیوانه کردن مادرم حتی نمیتونست حرف بزنه با اینکه لا ...

دقیقا بابام نماز میخونه اونا رو نمی‌بینه ولی ما چه به هیچی اعتقاد نداریم میبینیم شون

دختری از تبار کوروش بزرگ و با نژاد آریایی🦁✨تنها راه نجات از تاریکی بیداری است✓

کجایین؟ من حاضرم کنار جنا تو بالاشهر زندکی کنم😁

 زنی را می شناسم من که شعرش بوی غم دارد ولی می خندد و گويد که دنيا پيچ و خم داردزنی با تار تنهايی لباس تور می بافد زنی در کنج تاريکی نماز نور می خواند
دقیقا بابام نماز میخونه اونا رو نمی‌بینه ولی ما چه به هیچی اعتقاد نداریم میبینیم شون

منم نمیدیدمشون ولی بشدت مادرمو کتک میزدن به خاک مادرم قسم بدنش کبود میشد هیچ آزمایش وهیچ دکتری علتش پیدانمیکردم روانپزشک میبردیم هیچ فایده ای نداشت مادرم از دست رفت قبل از مرگش تو دهنش هم زده بودن که خون از گوشه لبش میومد وقتی فوت شد بیمارستان گفتن میفرستمش پزشک قانونی این بیچاره انگار تو کتک کاری فوت کرده

نظرشمام محترمه

دوماد ماهم دقیقن نمیدونم اونموقعا سرباز بود یا اعزام شده بود ت اونجاییک مستقر شده بودن هرشب از اشپزخونشون وحشتناک صدا ظرفو ظروف میومد چراغا خاموش و روشن میشدن تا اینا میخواستن بخوابدن جنا شروع میکردن روزاخبری نبود خواب نذاشته بودن برا اینا بعد پدربزرگ یکی از همکاراش ک باهاشون بود دعانویس بود یه دعا نوش گذاشتن تو اون محل ازون موقع ب بعد دگ خبری ازشون نشد

پول دربیارین برا پشتتون دیوار بخرید
همه فهمیدید خونشون ۲۰۰ متره بالا شهرم هست یا با جنشون بیشتر توضیح بده??😂😂

این بنده خدا درد تو دلشه‌ 

این چه حرفیه؟ 

خونه مام خوش ساخت بزرگ و قشنگه. اما توش پر بود.

من فرار کردم از خونمون. 


ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792