چون ممکنه حرفش بشه زن عموم بگه یا کسی حرفشو بزنه به مامانم گفتم
وگرنه قرار نیست اعلام کنن یا روز نامزدی چیزی بگن ولی خب میدونی چجوریه ممکنه عموم یا زن عموم حرفی بزنن نمیخوام حالت پنهانی باشه که دختر عموم ناراحت بشه حتی ذره ای
گفتم نمیتونم بیام میخواستم واست یه چیزی بگیرم اگه لباسشویی نگرفتی اونو میگیرم کلی تعارف کرد و خوشحال شد به همین سادگی منم خوشحال شدم حالا از صبح مادرم مخالفه
اما کار خودمو میکنم میگیرم واسش از قبل که تموم بشه ماجرا
میترسم من میستم مامانم یه چیزی بگه ناراحتشون کنه یکمی اخلاقش خاصه
واییییی چقدر یه چیز ساده پیچیده میشه