من با آقایی چند سال بودم بعد کلی قول و قرار به خاطر مخالفت ها گفت خواستگار خوب اومد ازدواج کن من نمیتونم بیام جلو دیگه هر کاری میکنم بابام مخصوصا و خانواده راضی نمیشن منم کلی حالم بد شد و دیگه همه چی تموم شد بعد چند وقت دوباره پیام داد و قرار شد یک مدت ازهم دور شیم تا ببینیم چی میشه گه گداری در ارتباطیم باهم
بعد الان من نفهمیدم دیگه هدفش چیشد خانوادش راضی شدن اصلا میخواد چیکار کنه
بعد الان یک آقایی مناسبی پیدا شده و خوب هست باهاش چت میکنم اما همش عذاب وجدان دارم دارم خیانت میکنم اگه اون برگرده بگه خانوادم راضی شدن چی
بنظرتون کار من اشتباهه ؟؟؟