من ۵ سال با کسی تو رابطه بودم کل فامیل که چی بگم کل شهر میدونستن
زد و بین طایفه هامون اختلاف افتاد
داداشای ما رفتن آبرو این بنده خدارو بردن
اونم پا پس کشید
خلاصه من چن وقت بعد زم پسر داییم شدم
خودش میدونست گذشته منو
دردم اینه تا دعوا میشه تا قهر میکنه تا عصبی میشه ببخشید حتی یبار وسط رابطه ازون ازم پرسید کوفتم کردهمیشه اسم اون بنده خدا میاد وسط اونم الان تو رابطه است هر
چی هم من قسم و آیه میخورم گوشش بدهکار نیست
امشب دیگه جدا خوابیدم انقد عصبیم کرد
حالم بده چجوری درستش کنم
احمق تو کع گذشته منو میدونستی مرگت چیا نمیومدی خواستگاریم اگه انقد فشار روته