اول از همه وینچنزو از وقتی میاد کره با چایونگ آشنا میشه همین اتفاق های سریال که میش میره یه دختر رزمی کارهم توش هست که کم کم با وینچنزو آشنا میشه بعد اینکه چایونگ و وینچنزو عاشق هم میشن او دختره هم عاشق وینچنزو میشه بعدش وینچنزو میفهمه که دختره ازش خوشش میاد اما هنوز چایونگ رو دوست داره بعد دختره با هان سو آشنا میشه میفهمه که آدم بدی نیست خلاصه بعدش که اینجوری پیش میره دختره میفهمه که تک یون رئیس بابله بعدش میفهمه که
تک یون می خواد بره چایونگ رو گروگان بگیره البته چایونگ میدونه دختره از وینچنزو خوشش میاد . دختره هم میره اونجایی که چایونگ هست با یه برنامه ریزی بعدشم وینچنزو میاد (ربطی به دختره نداره) حالا اون موقع دختره میاد دو تا گلوله به شونه های تک یون میزنه و باهاش مبارزه میکنه بعد وینچنزو و چایونگ فرار میکنن اما هان سو میمونه به دختره کمک میکنه (هان سو از دختره خوشش میاد ) البته دختره به شونش تیر میخوره بعد با دختره از اونجا میرن و خلاصه با ماشین دختره فرار میکنن کلشون بعد هان سو دست دختره رو که تیر خورده میبنده و اینجاست که وینچنزو عاشق دختره میشه بعد با چایونگ بهم میزنه و دختره و وینچنزو با هم میشن و اینجا هان سو بیچاره عاشق میمونه و چایونگ که بعدا عاشق یکی دیگه میشه اما هان سو هیچ وقت بیخیال دختره نمیشه و وینچنزو و دختره با هم ازدواج میکنن .
نظرتون چی بود ؟