من نه نفرینت میکنم نه راضی به بدبختیت هستم ولی یه چیزی ته قلبم نابود کردی کاش حداقل باهام روراست بودی میدونم که پشیمونی اما من چه کنم که دیگه با تو و کارات عاصی شدم و ترجیحم اینکه قلبم که خدا برام جمع و جورش کرد حفظ کنم چون تو هر وقت حس کردی که هر کاری کنی من میمونم نتیجه جالبی نداشته...من بخشیدمت زندگی خوبی داشته باشی ولی کاش یادت نره یکی بود تو هر شرایطی که داشت و هر حالی که بود تو رو دوست داشت و خوشبختیت میخواست و بهت اعتماد کرد و تو رو دلسوز خودش میدونست و براش مثل یه عضو خانواده بودی
برام دعا کنید یادم بره و بتونم کار زندگی کنم چونکه مامانم حقش یه روز حداقل کمک حالش باشم و سرم بالا باشه پیش خلق خدا💗