اگر برا پسر و عاشقی ناراحتی اوکی حرفشون درست بود من تاپیکهای قبلیتونو نخوندم
ببین من جدا شده بودم و مامانمو خانواده اول حمایت کردن و اتیش به اسیاب ریختن بعد تردم کردن بعد جدایی
نه جایی نه کاری نه مکانی
تا با یکی اشنا شدم که براش کار میکردم من همه جوره جورشو کشیدم از شستشوی خونه و نظافت تا خرید و اشپزی و کادای خرید کارگاه حسابداری استخدام کارگرای تولیدی و ... سرتو درد نمیارم
اونم تا میتونست تلافی خوبیامو کرد
یبار اومدم خونه شب خسته و لاجون دیدم با به دختره بنام ارزو تو اتاق بودن هال تاریک اتاق روشن من اونارو حسابی تماشا اونا منو نمیدیدن بعد این منو عقد موقت کرده و بهم قول ازدواج داده بود مثلا برا اشنایی حالا یه مدت بگذره خیلی داغون بودم از شما بدتر
بعد دیگه یه مدت ورزش و گوه و اینور اونور و البته ازونجا رفتم بی اینکهدحتی پولمو بخوام با تا صب بمونم برگشتم خونمون شهرستان و الان که یادم میوفته و عکسشو میبینم نمیدونم من از چی این خوشم میومده😅
تو هم یادت میره بزرگترین هدیه خداوند به ادما فراموشیه به خدا اعتماد کن و سرتو گرمکن چند وقت بعد به امروزت تو ام خندت میگیره اصلا شک نکن!