الان دیوونه شده قاطی کرده نمیشه باهاش حرف زد
بعد بلاک کردنش یه بار اومده بود پیشم زیاد محلش ندادم ولی همش نگاش میکردم ولی قبلنا تا میومد انگار نعوذ بالله خدا اومده سر از پا نمیشناختم اما این دفعه هر جا میرفت فقط با چشم دنبالش میکردم بعد یک هفته خودم رفتم محل کارش زیاد محلش ندادم چند بار نگاهم کرد و خندید رومو اونور کردم اونم مثل خودم فقط با چشم هر جا میرفتم دنبالم میکرد فکر کردم نرمتر شده اما چند روز بعد اون اومد محل کارم و اصلا محل نداد به من و رفت
رفتم خودم پیشش گفتم کاری داشتی اومدی گف مکه من باید به تو جواب پس بدم و کلی حرف دیگه و .و رفت..