مدیر

عضویت: 1403/04/09

تعداد پست: 1960

عنوان

شما جای من بودین ازین مهمون چجوری پذیرایی میکردین

| مشاهده متن کامل بحث + 366 بازدید | 39 پست

من یه دختردایی مجرددارم ک شهر دیگه ای زندگی میکنن

همیشه میومد خونه من چند روز میموند( من با بچم زندگی میکنم) همه جا میبردم میگردوندمش بهترین پذیرایی ازش میکردم.چندروز خونم میموند و از جیک و پوکم سر درمیاورد.با یکی توی رابطه بودم این دختردایی استوری گذاشته بود منو تگ کرده بود منم استوریشو گذاشتم اونم دید و به همدیگه درخواست فالو داده بودن بعدشم ک من کات کردم اون آقا به دخترداییم پیام داده بود اشتیمون بده و کم کم باهم صحبت کرده بودن کلی پیام داده بودن حتی تا ساعت سه شب.و خیلی بدگویی منو کرده بود به این آقا و خیلیم کرم براش ریخته بود از الفاظی مث قربونت فدات استفاده کرده بود.بعد ما اشتی کردیم اون آقا همش میگف دختر داییت گفته با این بودی با اون بودی فلان کردی ( ینی آمار زندگی منو هم راست هم دروغ قاطی بهش داده بود) بعد دوس پسر خودش فهمیده بود با اون آقا در ارتباطه باهاش کات کرده بود و منم باهاش دعوا کردم بخاطر این کارش و خودش زد منو بلاک کرد با اینکه مقصر بود منم یه مدت باهاش قهر کردم یا اون آقا هم کات کردم.کم کم بخاطر رفت و امد فامیلی اشتی کردیم اما با خودم عهد کردم دیگ راهش ندم خونم.یه مدته ک اشتی کردیم پیام میدیم زنگ میزنیم از دیروز گیر داده میخام بیام خونت منو ببری بگردونی تو برف .باید بیاد شهر کناری من برم دنبالش یکساعت راهه.گفتم من نمیتونم بیام دنبالت .حالا رفته به یکی دیگ از اقوام گفته بره دنبالش و داره میاد

نمیخام بیاد خونم.حق دارم؟ چیکار کنم؟

1403/10/14

14:12

0 نفر لایک کرده اند ...

اظهار نظر

مشاهده افراد آنلاین

manaye_yasin

عضویت: 1400/04/04

تعداد پست: 734

خیلی حق داری

حالا ک اومده

مثل قبل پذیرایی نکن و سرد باش

برای خودت برنامه بچین ک کمتر وقت داشته باشی براش

بی حوصله باش

سوال شخصی پرسید بپیچون یا بگو بخاطر تجربه ای ک داشتیم دوست ندارم درمورد مسائل شخصیمون صحبت کنم

خودش میفهمه ک دیگه مثل قبل نیستی دمشو میذاره رو کولش

1403/10/14

14:16

2 نفر لایک کرده اند ...

ماست_قاطی_قیمه_ها

عضویت: 1401/03/16

تعداد پست: 832

خودم انقد دیوانم زنگ زدم بهش دوبارببینم قرار شده بیاد یانهجواب نداد بعد فهمیدم داره میاد

خب دخترم زنگ نزن . اگرم پیام داد یا زنگ جواب نده . بعدا ک گفت پشت درم بگو من رفتم مسافرت . ی دروغی بگو کنسل میشه

1403/10/14

14:16

1 نفر لایک کرده اند ...

مامان الهام

بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

لیمویتلخ

عضویت: 1402/04/18

تعداد پست: 2854

بگو نیستم کار پیش اومده رفتم بیرون

عشق یعنی جای نفرین با دعا یادش کنی ....خانه اش آباد دلداری که یارش را فروخت

1403/10/14

14:16

1 نفر لایک کرده اند ...

mirakle

مدیر استارتر

عضویت: 1403/04/09

تعداد پست: 1960

اصلا چرا باهاش آشتی کردی و دوباره پیام دادین که به اینجا بکشه .من از اینجا ترسیدم به جات

اشتی کردم چون همیشه ما باهم دوست بودیم از بچگی و این مدتی ک قهر بودیم همه خانواده و فامیل فهمیده بودن هی میخاستن سراز کارمون دربیارن و ایناهم هی میومدن خونه ما مجبور شدم دیگ ب صحبت کردن باهاش و رفتار عادی

1403/10/14

14:17

1 نفر لایک کرده اند ...