چقدر دلم برا مامانت سوخت.
انشاءالله برادرت خوشبخت بشه.
اون یکی عروس هم سر عقل بیاد
یک سال بود ک نوه ی عمم فوت شده بود. دیگ عمه هام و دختر عمه و پسر عمه هیچکی برای جشن عقدم نیومد
با اینکه یک سال گذشته بود هیچ گله و شکایتی هم نکردیم حتما داغش سنگین بوده دوست نداشتن تو جشن باشن
عروستون به احترام شما اومده نباید دیگ بهش می‌گفتید بیا برقص
حالا طبق چیزایی ک گفتی اخلاق عروستون مشکل هم. داره کلا بد برخورده ولی تو این قضیه حق با شما نیست
تو از صبح ۳ تا تاپیک گذاشتی چقدر اتفاق میوفته براتون توی خانواده... مطمئنی سرکارمون نذاشتی
عزیزم اون دغدغش مهم بودن دامادشون نبوده معلومه آدم حسود و بخیلیه که دوست داره به هر نحوی زهر خودشو به شما بریزه
همین که براشون دوماهدصبر کردید خیلیه چقد پرتوقعن انگار پسر وزیر مرده
عقد من تو محضر بود هیچ بزن و برقص و مراسمی نداشتیم بعد از محضر می‌رفتیم شام و تمام
ولی زنداییم نشست تو ماشین نیومد محضر،از فوت مادرش شش ماه گذشته بود ولی شام اومد
خواهرم هجده ساله،سه روز بعدش پدربزرگش فوت کرد بعد از چهلم اونا رفت دوتا عروسی وعید اون سال با لباس آبی فیروزه ای نشست تو خونمون تو عید سیاه ما
می‌خوام اینو بگم واسه فامیل خودشون باشه میرن ولی فامیل شوهر نه
شمام اصلا بهش اهمیت ندید
درستش این بود که اگر خانوادش نمیخواستن بیان زودتر به شما اطلاع میدادن. خداییش الان با این اوضاع گرونی که یک پرس غذا اینقدر گرون درمیاد، درست نیست میزبان رو تو آب نمک خوابوند.
من جای عروستون بودم کلا نمیومدم و حق هم با عروستونه هنوز عزادارن خانوادش چطور بیان داغ جوون سخته
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
56 ثانیه پیش
57 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز