دعا کنین واسم
دیشب شب آرزوها بود کلی گریه کردم و دعا کردیم باهم ک همه چی درست بشه مثل قبل
امیدم ب خداست:)
راهشو گیر میاری نترس
مامانا معمولا عصبانیتشون اینطوریه
جوش میارن نم نم خنک ک بشن اوکین
صبرکن ب مامانت زمان بده
بجای جنگیدن باهاش ازش معذرت بخواه بگو خودمم ناراحتم که بهت دروغ گفتم کاش نمیگفتم نمیدونم چرا روم نشد راستشو بگم ازین حرفا
و بگو دیگ تکرار نمیشه و...
اره کلی از این حرفا بهش زدم و گفتم بهت حق میدم ک بترسی چون بابامم بالا سرم نیست و کار اشتباهی کردم
گفت تو حالتو خوب کن چون من حمله پانیک دارم و استرس باعث میشه حالم خیلی بده و مامانم دید این چند روز قرص آرامبخش بیشتر میخورم گفت من پشتمم و فقط همینو میگم ک درستش میکنم ولی دلم ازت خیلی پره
بفهمه حالم بدتر شده بیشتر حرص میخوره و شرطش واسه این ک راضی شه همین بود ک حالمو بهتر کنم
ته ته دلم روشنه ک درست میشه اگ اعتمادش جلب بشه ب من و عشقم
اونم هرکار تونسته کرده با مامانش بحث کرده ک حرف بزنن کلی گریه کرد با این ک اصلااااا آدم گریه کردن ت شرایط سخت نیست
کلی دل داریم میده و میگه درستش میکنم
همیشه میگف و میگ سعی میکنم نبودنای باباتو جبران کنم و واقعانم همینه
عزیزم کار مامانت درسته اینده تو خراب نکن .این که تو دوران ترک هستی حالت رو درک میکنم و خییییلی سخته .بیشتر با مامانت باش تنها نمون و تو جمع برو .کتاب های راز الود بخون و فیلم نگاه کن که فکرت درگیر اونا بشه( نه عاشقانه )
عزیزم گلم این پسرا حساب کتاب ندان .به اون روز فکر کن که اون تو رو تنها بذاره و میذاشت واین خیلی سخت تره
من درک میکنم عاشقشی
اما به این فکر کردی ک این مرد ادم اینده درست کردن هست یا نه؟
انقدر شجاع نبود که خدمتشو بپذیره ولو لب مرز
تحصیلات هم که نداره
هایپرم ک مال خودش نیست
مرد مستقل و شجاعی بنظر نمیرسه که توان اداره زندگی رو داشته باشه
زندگی واقعی با این چیزا خیلی فرق داره
نگرانتون شدم
فرار از خدمت جرمه و کلی داستان داره
تا این یکسال فرصت دارید پیشنهاد میکنم پیگیرش بشید که بعدا جلوی خانوادت حرفی واسه گفتن داشته باشه
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
21 ثانیه پیش
24 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز