روز بله برونم خواستگار اومده بود برام
از همسایه های قدیممون اومدن خونمون ما فک کردیم همینطوری اومدن
بعد خانمه و خاله ی پسره گفت اومدیم اگه اجازه بدید دفعه ی بعد با پسرمون بیاییم
بعد از عروسیم هم با جاریم و دخترش رفتیم مولودی
اونموقع لاغر بودم بچه نداشتم کلا دخترونه و اسپرت تیپ میزدم اونجا هم اومدن با جاریم صحبت کردن فکر کردن خواهرمه
میخواستن آدرس بگیرن بیان ..