اخه میدونی بهش گفتم بیاد ی جایی
بعد اومد
اون سوم شخص یه اقای خیلی مودبیه اصلا مثل این صحبت نمیکرد
بعد من اینو برداشتم بردم
خلاصه اینا با هم حرف زدن
من اون وسط حرص میخوردم ک چرا این این مدلی حرف میزنه
انقدر هم اعصابم خرد شد که رفتم ب اون اقائه گفتم من زیاد ایشونو نمیشناسم اگه ادبیاتشون بد بود شرمنده
اونم گفت نه بابا این چه حرفیه بنده خدا چیزی نگفت
ناراحتم چرا در لحظه این حرکتو انجام دادم
خب مدلش اینجوری بود چیزی واسه سرافکندگی نبود که من برم به اون اقائه بگم
عذاب وجدان گرفتم حس میکنم همونی ک باهاش اشنا شدم رو خرد کردم