اصن یادش میوفتم حالم بدمیشه آخه عوضی من فقط ۱۰ سالم بود همسایمون بود جلو در آسانسور برام گل میذاشت از مدرسه میومدم فقط با استرس بدو بدو میکردم که درو باز نکنه وای فک کن میرفتم توپارکنینگ دنبال دوستم میومد از پشت بغلم میکرد بهم دست میزد وای خدا هنوزم میبینمش عوضی خدا لعنتت کنه بخاطر چقد ترسیدم چقد از خودم بدم اومد جرات نداشتم برم بازی کنم
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.