نگران نباش اونم ترسیده خب
یادمه من شش هفت ماهه باردار بودم رفتم تو حیاط به گربه خوابیده بود رو ماشینمون من متوجهش نشده بودم بعد یکدفعه پرید تو صورتم یعنی مردمو بر نده شدما همون لحظه زن همسایمون از تو پنجره منو دیده بود گفت نگران نباش چیزی نمیشه فقط ماه گرفتگی نیفته رو بچت
بعد بچم که دنیا اومد یه لکه سیاه بزرگ رو باسنش بود که به مرور زمان برطرف شد ولی برای بچه اتفاقی نیفتاد خدارو شکر