یکی موهاشو بافته بود
یکی موهاشو هایلایت کرده بود
همشون هم بدون استثنا دماغ عملی و لب‌پروتز و...هستن.
همشون هم لباساشون رو درآورده بودن با تاپ و شلوار پذیرایی میکردن
فکر کنم فقط نچرالشون منم
منم از خجالت رفتم نشستم اون پایین پیش در اصلا به هیچ کدومشون هم سلام ندادم و حرف نزدم
البته اونا هم خودشونو خیلی میگیرن پیش من و باهم خوبن، منم خودمو بیشتر گرفتم
آخه همشون هم دوسه تا خواهر باهمن
من تنهایی تنها
شوهرمم طلاقم داد رفت با یکی دیگه ازدواج کرد خیلی سرشکسته شدم
خیلی احساس اسگل بودن دارم
وا
اونا نیومدن ختم عزیزم
اومدن دنبال چیزای دیگه
مختلط بود؟
قبلنا ختمها حرمت ذاشت
تا زمانی اعتماد ب نفست اینه منتظر روزای بهتر نباش
آخی عزیزم.بیخیال توهم بخودت برس .اگ نیاز داری ب کاری انجامش بده برا دل خودت
به روحت برس
حال خودتو خوب کن
این ۳تاکتاب و بخونین زندگیتون زیرو رو میشه ۳دقیقه درقیامت شنود تقاص
ختم کی بود .حتما دلشون خوش بوده که همچین برا عزا اومدن
اسی هر کاری دوس داری بکن زمان میگذره
مت ن عمل کردم ن پروتز ولی دوست ندارن خودم
تو ولی اگر دوستدارم خب بکن
ولی خودت دوس داشته باش همه الان ی شکل شدن ی شکل لباس میپوشن قابل تشخیص نیشتن
توام به خودت برس بزار هم اونا بسوزن هم شوهرت
بیخیال بابا اونا فقط اعتماد به سقف دارن تو هم برس به خودت از اونا خوشکلتر میشی
