از شوهرم لگد خوردم از اولش عصبی بود من میخاستم خیر سرم چایی دم کنم باهم بخوریم پوشک بچه تموم شد بود گفتم بروبخر گف من حوصله ندارم برو از خونه بابات ک خودمون خریدیم اونجا گذاشتیم برای بچه چندتا دونه بیار گفتم مغازه های شبانه باز هستن اونم کفری شد هزار چی بارم کرد تهش شد لگد
شرمم میشه برم خونه مادرم بگم شوهرم نمیره برام بخره اومدم از اینجا بخرم شوهرم گف مگه ننه بابای خودت گین ننت گوه خورده چیزی بگه