عزیزم چه شرایط سختی
ولی فعلا برا بارداری صبر کن باید غمش کم بشه بعد هم میدونی چه استرسی رو باید تحمل کنه تا پایان بارداری و زایمان
آره گلم فعلا تا ۶ ماه اجازه بارداری نداره ... و خودشم انقدر ترسیده میگه من دیگه نمیخام زایمان کنم بچه نمیخام دوباره اینجوری بشه خودمو میکشم و ... برای همین فعلا از نظر روحی میخایم بهتر بشه بپذیره بعد دوباره اقدام کنه الان اصلا شرایط روحی نداره
خدا ب شما و خواهرتون صبر بده،ولی همون موقع باید شکتیت میکردین ک بچه وجود داشت ،نه الان ک اون طفل معصوم دیگه نیست،
این اتفاق برای منم افتاد،صحیح و سالم با کلی ازمایش و سونو ک بچه سالمه رفتم سزارین شدم،تو اتاق عمل ک ندیدمش چندساعت بعد گفتن ک نفس نکشیده و رفته،
همون روز شوهرم شکایت کرد،چقدر دویید دنبال پرونده ک کالبد شکافی و .......
اخرشم هرچی مشکل ممکن بود رو چسبوندن ب بچه بی پناهم و گفتن این لیست بلند بالا مشکلات بچه بوده ک فوت شده.
ایشااللله ک اگه بلایی سر بچه نازنیم اوردن خدا سر عزیزاشون بیاره،
عزیزم ... شما بعدش بچه دار شدین؟؟ انقدر حال همه همون بد بود و خواهرم خودش تو آی سی یو و ... دیگه به هیچی فکر نکردیم بعد هم همه گفتن فایده نداره خودتون رو اذیت نکنید تهش دکتر تبرئه میشه و ی تقصیری هم به شما میبندن و خواهرم از عذاب وجدان دق میکنه برای همین دنبالش فعلا نگرفتیم
خداروشکر انشا... بسلامت بغلش کنی عزیزم برای خواهر منم دعا کن ... دقیقا آخرش محکوم میشی شوهرخواهرم میگه اگه ی درصد تقصیر برای مادر بنویسن خودشو میکشه از عذاب وجدان .. همین الانم همش میگه تقصیر من بود نتونستم زایمان طبیعی کنم تقصیر من بود بیشتر تلاش نکردم و .... دیگه خدا نکنه ی درصد هم بگن مقصر بوده ... چون از این جماعت قاتل هرچی بگی برمیاد
