انقدر حس عجیبی و بدی داشتم حتی به زور نمیتونستم غذا بخورم
هیچی چیزی خوشحالم نمیکرد
همهی اطرافیانمم میگفتن چته من از گفتنش تفره میرفتم
۲۴ ساعت به فکرش بودم و ی لحظه هم نمیتونستم به چیز دیگه فکر کنم
انگار ی کمبود داشتم
درحد مثلا فوت شدن یکی از عزیزان خیلی نزدیک