وای از من خ بد بود، مامانم تحصیلات خاصی نداشت راهنمایم نکرده بود، من خ خجالت کشیدم وقتی ک پربود شدم،
به مامانم گفتم از پاهام داره خون میاد(حالا مدرسه بهمون توضیح داده بود ولی بلد نبودم چطوری با خانوادم مطرح کنم)
گفت طوری نیس، نه بهم پدی داد نه چیزی
خدا خیر بده خواهرمو دو ساعت بعدش ک فهمید رفت برام چند دست لباس زیر ستو پدو چیز برام خرید چقدر اجیم ذوقمو کرد.
برعکس مامانم، البته بچه اخر بودم و تو همه موارد هیچ وقت ذوقمو نکردن چون جلوم دوتا خواهر بزرگتر بود و براشون عادی بود