جوری عصبانی هستم که دلم میخاد همسرم رو نصف کنم
همسرم ادم منطقی هست شاید منطقی صحبت کنم قانع بشه
همسرم باهاش بگم ۵ دقیقه صحبت کن،حرفی برای گفتن نداره ،یا میگه خستم و حوصله ندارم
ولی به خانواده من یا خودش میرسه ساعت ها حرف میزنه
من تازه عروسم ولی میگم بریم بیرون خیلی کم پیش میاد بریم چون تا ۱۰ شب سرکاره
بازم درکش میکنم کنار میام
دیشب با برادراش مشروب خورد و بداخلاقی کلی با من کرد تحمل کردم هیچی نگفتم
امروز گفت جبران میکنم میریم بیرون گفتم باشه
گفت بریم بیرون با خواهرم ،
خواهرش بارداره از شهرستان اومد گفت نمیتونم بیام بریم خونه ی اون داداشم
تا عصر تحمل کرددم گفتم بنده خدا بارداره ولی من پریود بودم جوری که رنگم پریده بود خواهره خودش گفت حالش بده ببرش خونه