2777
2789

خواهرا ما ی طایفه بشدت متعصب هستیم که اگه بفهمن دختر دوست پسر داره مطلقا میکشنش 

خواهرم دوست پسر داشت باهاش میرفت بیرون ساعت ها ب بهونه مدرسه میچرخید جاهای دور میرفت ی روز زنگ زدم ب پسره ک برای خواهرم خواستگار اومده بیا بگیرش گفت مبارکه ب خواهرم‌گفتم این تو رو نمیخواد بابا بفهمه دخلتو میاره بکش کنار نکشید 

داشتم ب خواهر بزرگم میگفتم دامادمون متوجه شد زنگ زد ب پسره  وفحش کشش کرد 

اما بازم خواهرم ادامه داد

هرکاری کردیم نیدمد بیرون 

بعد پسرخالم از ترکیه اومده بود خواهرمو دید عاشقش شد بخدا گریه میکرد ک من میخوامش 

وضع مالیشدن خیلی خوب بود گفت تو ایران میمونیم 

مادوباره سعی کردیم خواهرم‌پسره رو ول کنه انگار کور وکر شده بود  بخدا اگه بابام یا پسرعموهام وعموهام میفهمیدن میکشتنش  جدی میگم 

ماهم اصرار کردیم پسرخالم خوبه ترکیه ای هست و...قبولش کن خواهرمم قبول کرد اما همزمان با دوس پسرشم بود 

پسرخالم واقعا ی پسر پاکدامن هست  خواهرمو خیلی دوست داره 

تو دوران عقد تو ایران میومد اما خواهرم همزمان با دوس پسرشم بود دوست پسرشم نامزد داشت حتی داداشای دوسپسرشم ملاقات کرده بود ی روز دامادمون گریه کرد پیش خودم ک خواهرت منو دوست نداره زنگ میزنم مشغوله میگه با تو آبجی حرف میزنه  بعد گفتم من دانشگاهم وقت حرف زدن ندارم نگو داره با دوسپرش حرف میزنه 

خلاصه عروسی گرفتن ی تالار بشدت شیک و ی عروسی خفن چندمدل غذا همه فامیلامون تا حالا همچین عروسی ای ندیده بودیم 

لباس عروس خواهرمو  میخواست پسره بخره ما گفتیم نمیخواد ول کن 

خلاصه بعد از ی مدت ک عروسی گرفتن  خواهرم هی دعوا دعوا دعوا  ی روز پسره ک ایران هم عادت نداشت زندگی کنه  اومد خونمون بعد از دعوا ب بابام گفت دخارت منو اذیت میکنه با پارچ زده ب سرم منم بهش سیلی زدم بابام‌گفت غلط کردی دخترمو زدی 

خواهرمم از لج پولای توکارتو کلا خرج کرد 

هیچی دیگه پسره دیدیدم رفت حلقشو فروخت گفت من میرم ترکیه  میخواست ابجیم بگه نرو  بابام هم گفت برو خدا ب همرات 

با گریه رفت 

بعد از ی مدت کوتاه زنگ زد ب خواهرم بیا اینجا خوبه وفلان خواهرمم پاشد رفت اولاش انقدر تعریف میکرد خواهرم تا اینگه با مادرشوهرش وخواهرشوهرش وپدرشوهرش دعواش میشه 

ی مدت تو شهر بودن بعد خونشون رو میبرن روستا 

خواهرم بازم تعریف میکرد انا دعواشون سر گرفت دوباره 

بابام رفت اونجا  پدرشوهرش خواهرمو پسرشو از تو خونشون انداختن بیرون و خواهرم‌مجبور شد تو زیرزمین بره  چون پول نداشتن 

وبابام  رفت اونجا وخواست خواهرمو بیاره اما پاسپورتشو قایم کردن نگو خواهرمم حامله هست 

ودوباره باهم‌خوب شدن ونزاشتن خواهرم بیادالان خواارم پوست استخون شده نمیدونم بخاطر محیط اونجاست بخاطر اینه ک بچه شیر میده ولی دوستوداره بیاد ایران 

بنظرتون چ کاری ازدست من برمیاد

قرار بود دامادمون بزاره خواهرم بره دانشگاه داشت هزینه کنکور میدادیهویی گفت ن نمیخواد بری هیچ جا نزاشت خواهرم برم  بهش گفتم چرا احمد اینکارو کردی گفت ی چیزایی از سارا دیدم نظدم عوض شد نمیدونم چی فهمیده بود وخواهرم همیشه میناله ک تونزاشتی برم دانشکاه 

  

بچه یه چیزی تو دلم مونده نگم میترکم😍

جاریمو بعد مدت‌ها دیدم، انقدرررر لاغر شده بود که شوکه شدم! 😳

پرسیدم چی کار کرده تونسته اون لباس خوشگلشو بپوشه تازه دیدم همه چی هم می‌خوره!گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته 
عید نزدیکه و منم تصمیم گرفتم تغییر کنم. سریع از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم، تازه الان تخفیف هم دارن! 🎉

شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

خب

 آدم‌های‌موقتی‌همیشه‌درس‌های‌دائمی‌بهت‌میدن...🤍                    .              .              .              ‌.              .             .            🏋🏻‍♀️🏊🏻‍♀️🏇🏻🚵👩‍👧👩🏻‍❤️‍💋‍👨🏻🌱🐈‍⬛☕️🎶🧘🏻‍♀️🍕🛒🫶🏻                                                                     
الان بنظرت من چ کارکنمخیلی حرص میخورم

هیچی دخالت نکن تا وقتی خواهرت کمک و راهنمایی نخواست

 آدم‌های‌موقتی‌همیشه‌درس‌های‌دائمی‌بهت‌میدن...🤍                    .              .              .              ‌.              .             .            🏋🏻‍♀️🏊🏻‍♀️🏇🏻🚵👩‍👧👩🏻‍❤️‍💋‍👨🏻🌱🐈‍⬛☕️🎶🧘🏻‍♀️🍕🛒🫶🏻                                                                     
چه پولدار عاشقی که الان بی پول شده و کنترل گر ؟

اولا اصلا ب خواهرم‌کارنداشت میگفت برو درس بخون یهویی تغییرکرد 

بنظرت چیری از خواهرم دیده

یا شخصیتشه 

  

و برگرفته از واقعیت؟؟

بعدشم این جمله‌ی اگه بفهمن دوست پسر داره قطعا می کشنش خیلی جمله‌ی خوبیه که بیست بار تکرار می کنی؟؟

به زن ستیزی تو فرهنگت مفتخر نباش.

 کاش میدونستم آخرین‌ غروبه، شهرمون جنگه خیابونا شلوغه، دستت تو دستم می دویدیم تو کوچه که ازم گرفتنت با یه گلوله...🕊🩶 برای شادی روح خواهران و برادرانم به آسمان با چشمان گریان می خندم.

خواهرت اشتباه کرده الانم ک مادره باید بچسبه به زندگیش

این قضیه شده برام‌ وسواس از ی طرف عذاب وجدان دارم‌ک چرا خواهرمو مجبور کردیم 

از ی طرف اگه اینکارو نمیکردیم‌ک پسره رو ول نمیکرد وبابام اگه میفهمید میکشتش

  
و برگرفته از واقعیت؟؟بعدشم این جمله‌ی اگه بفهمن دوست پسر داره قطعا می کشنش خیلی جمله‌ی خوبیه که بیست ...

بخدا جدی میگم 

ن فرهنگ عقب مونده هست 

ببین خیلی دارم حرص میخورم حرص زندگی خواهرمو 

  
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز