چقدر دلم براش تنگ شده. دلم میخواست همه شیرینی های زندگی رو کنارش تجربه کنم. کنارش پیر شم. براش اشپزی کنم. هر غذایی دلش میخواد رو درست کنم. خانم خونه اش بشم. مادر بچه اش بشم. باهم بریم بیرون. با هم بخندیم، شادی کنیم. روزای سخت و اسون رو کنار هم سپری کنیم. وقتی اون بود همه اینا قشنگ بود. ازدواج، بچه دار شدن. حتی اسم بچه مون هم انتخاب کرده بودیم
الان حالم از هر چی ازدواج و بچه اس بهم میخوره
همه چی فقط با اون و کنار اون ارزش تجربه کردن داشت
۸ ماهه ندارمش💔🥺