واییییی بگو چی یادم افتاد 🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣
قبلا اصلا واژه کراش مراش نبود
من از پسر عموم خوشم میومد سن بلوغ بودم
و هربار و هرکجا پسر عمومو میدیدم تو دفترچه ی کوچیک مخصوص مینوشتم ساعت و روز و زمان و مکان مربوطشو بعدش هم کلی دعا میکردم این بیاد منو بگیره و خززززززززز ترین قسمتش این بود یه بار از قصد دفترچه رو خونشون جا گذاشتم که ببینه بخونه
بعد باخودم گفتم شاید پیداش نکنه بابامو مجبووووور کردم زنگ بزنه خونشون بگه دفترچه دخترم اونجا جامونده؟اگه اره بذارید کنار میاد میبره
این یکی از تاریخی و خز ترین حرکات عمرم بود🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣
البته بعددددد ها پسر عموم خواستگارم شد که نه خودم نه خانوادم راضی نبودیم و رد شد