یک خواستگاری دارم که همه چیش خوبه قدش قیافه اش من قدم کوتاهه و صورتم چند سالی میشه تیره شده و پر جوش و لک
حالا اون روز داشتم باهاش حرف میزدم گفت من ازت خوشگلترم و توی حرفهاش خیلی اعتماد به نفس بالایی داره
اما من اعتماد به نفس ندارم اصلا
خیلی ناراحتم نکنه منو بیشتر ببینه بگه نمیخامت
دارم دیونه میشم دوست دارم بمیرم راحت بشم
اما با این دردسرهام ازدواج نکنم