بعد زایمان تمام حسم بهش از بین رفته
خودش باعثش شد
یادمه وقتی گرم مزاج بودم و عاشق خودش دوست داشتم همیصه بغلش کنم و بم محبت کنه و حتی عاشق رابطه بودم ک هی پسم میزد بهونه میاورد خیلی دلمو میشکست من خیلی غرورم خورد میشد
وقتی زایمان کردم همه چیم شد پسرم
دیگ حسی نمونده ک ب شوهرم بدم الان یک ماه یک ماه رابطه داریم اونم در حد ۵ دقیقه
من اصلا دوست ندارم دیگ برم سمتش
یاد وقتایی میوفتم ک چقدر خارم میکرد
میشه گفت ازش متنفرم
و دارم تو ی شهر غریب با این ادم زندگی میکنم
فقط عشق فرزندمه ک نجاتم داده
اون منو دوست نداشت مطمعنم
منم برای همیشه از قلبم پاکش کردم حتی وقتی کنارمه یا نیست بودو نبودشو حس نمیکنم
هزار بار میگم کاش این عقلمو قبل بارداری داشتم و ازش جدا میشدم ولی صد حیف